ای یوسف زهرا تو، غایب ز نظرهایی
در قلب صدف چون دُر، آن هم دل دریایی
در پیش همه هستی، تنهاتر ناگاهی
ای پادشه خوبان، داد از غم تنهایی
دل بی تو به جان آمد، وقت است كه باز آیی
 
مولا تو كجا هستی، من دور سرت گردم
زیر قدمت آقا، در كوی وفا گردم
بگذر ز من نادان، زین گونه زدم گر دم
دیشب گله زلفت، با باد صبا كردم
گفتا غلطی، بگذر، زین فكرت سودایی

 
دو 

فاطمه ز اندیشه اندیشمندان اكبر است
فاطمه مافوق حرف و جمله‌های برتر است
با قلم وصفش نمی‌گنجد به اوراق كتاب
این همه گفتار هم یك نكته‌ای زان دفتر است
فاطمه سرداستان خلقت اهل كساست
پنج تن كه هر یكی رد جای خود یك لنگر است
فاطمه سرمطلع تعریف عالم در سماست
چون مقام و رتبه‌اش در پیش رحمان كوثر است
فاطمه در اوج تنهایی صاحب‌ذوالفقار
در كنارش بود او را همسر و همسنگر است
كوكب رخشنده برج حیای فاطمه
یك نمونه در جهان آقای ما این رهبر است

شعر از استاد حاج غلامرضاعینی فرد زجانی